حاتم بن هرثمه
حاتِمِ بْنِ هَرْثَمه (د ح 201ق / 816 م)، از رجال دورۀ خلافت امین و مأمونِ عباسی. وی فرزند هرثمة بن اعین سردار مشهور دورۀ خلافت هـارون الرشید و مأمون است (دربارۀ او، نک :EI2, V / 297-298).
در مآخذ موجود، نخستین بار زمانی از حاتم یاد میشود که پدرش در شعبان 178 / نوامبر 794 از سوی هارون به حکمرانی مصر گسیل شد و هرثمه، ریاست شرطه را به حاتم سپرد (کندی، 161). به هنگام مرگ هارون الرشید (جمادیالآخر 193 / آوریل 809)، حاتم بن هرثمه به احتمال بسیار، در بغداد نیز شغلی همچون ریاست شرطه داشته است، زیرا امین، اندکی پس از تکیه بر تخت خلافت، در نامهای به برادرش صالح، فرمان داد تا حاتم را بر شغل خود ابقا کند و بر محافظت از قصرهای خلیفه از سوی حاتم تأکید کرد. امین در همین نامه، حاتم را به فرمانبرداری ستود و به جایگاه پسندیدۀ پدرش هرثمه نزد خلفای پیشین نیز اشاره کرد (طبری، 8 / 368- 369؛ ابنجوزی، 6 / 11).
مدتی بعد، خلیفه امین، حاتم را به حکمرانی مصر گمارد و به نشانۀ اعتماد کامل، کار نماز و گردآوری خراج آنجا را نیز به وی سپرد (کندی، 173؛ ابن تغری بردی، 2 / 144). در این زمان برخی از نواحی مصر از پرداخت خراج سر باز زده بودند و حاتم چون به بُلْبَیْس (ه م) در شرق مصر درآمد، نخست با ایشان در ستاندن خراج مصالحه کرد (کندی، ابنتغری بردی، همانجاها)، اما اندکی بعـد، اهالی مناطق نتـو (نتـا) و تُمَیّ (نک : رمزی، 1 / 453) سر به شورش برداشتند. حاتم سپاهی گسیل داشت، و در جنگ سختی که در رمضان 194 درگرفت، شورشیان شکست خوردند و حاتم در شوال همان سال پیروزمندانه وارد فسطاط شد (کندی، 173-174؛ ابن تغری بردی، همانجا؛ نیز نک : مقریزی، 1 / 481)، اما در جمادیالآخر 195، امین فرمان عزل او را از حکومت مصر صادر کرد (یعقوبی، 2 / 533؛ کندی، 174؛ ابنتغری بردی، 2 / 145؛ مقریزی، 3 / 638- 639؛ سیوطی، 1 / 512).
عزل حاتم به احتمال بسیار، با نزاع امین و مأمون ــ که این زمان اوج گرفته بود ــ ارتباط داشت، زیرا پدر حاتم، هرثمة بن اعین از هواداران مأمون بود و در سپاهی که در 197- 198ق بغداد را تسخیر و امین را از خلافت برکنار کرد، از فرماندهان اصلی شمرده میشد (بـرای تفصیل، نک : ه د، امین)؛ با این همه، در جنگ و گریزهای این دوره، در مآخذ موجود از حاتم یادی نشده است.
حاتم در دورۀ حکمرانی بر مصر، بر بلندای کوه مُقَطَّم در شمال فسطاط (نک : عنان، 15)، بنایی ساخت که به «قُبة الهَواء» مشهور شد (کندی، همانجا؛ ابنتغری بردی، 2 / 144؛ مقریزی، 3 / 638). مأمون بـه هنگام سفر به مصر، در 217ق / 832 م مدتی در آن درنگ کرد (ابنظافر، 162-163؛ مقریزی، 3 / 639). این بنا تا روزگار سقوط طولونیان بر جا بود و سپس رو به ویرانی رفت (برای تفصیل، نک : EI2 ، همانجا).
در حدود سالهای 199-200ق / 815-816 م، مأمون خلیفه، حاتم را به حکمرانی ارمینیه فرستاد که در آنجا ناآرامیهایی جریان داشت (یعقوبی، 2 / 563؛ ازدی ، 338- 339)؛ اما هنوز اندکی از ورود او به آن منطقه نگذشته بود که خبر حبس و قتل پدرش در مرو بـا توطئـۀ فضل بـن سهل و دستور مأمـون (نک : ابنقتیبه، 389؛ طبـری، 8 / 542-543؛ نیز نک : صدیقی، 283-284) به وی رسید (یعقوبی، ابنقتیبه، همانجاها). حاتم از بَردَعه (ه م) که تختگاه ارمنستان بود، بیرون آمد و در شهر کَسال (احتمالاً کازاخِ کنونی، نک : رضا، 433) به ساخت استحکاماتی مشغول شد (یعقوبی، همانجا). او در اندیشۀ سرکشی بود و به همین سبب، با سران مناطق مسیحینشین به مکاتبه پرداخت و آنان را به مخالفت و نافرمانی فراخواند (ابنقتیبه، همانجا)؛ حتى خرمدینان را در ناحیۀ آذربایجان، که با ورود و ارتقای بابک در میانشان جانی تازه گرفته بودند (برای تفصیل، نک : ه د، بابک خرمدین)، با توضیح شرایط دشوار خلافت مرکزی پس از خلع امین، به نافرمانی تشویق کرد (یعقوبی، ابنقتیبه، همانجاها؛ نیز نک : صدیقی، 285). اما مرگ حاتم پیش از آنکه آشوب منطقه را فرا گیرد، فرا رسید (ابنقتیبه، همانجا؛ نیـز نک : العیون ... ، 350).
فرزند حاتم به نام محمد در روزگـار متـوکل، والی آذربـایجـان بـود (نک : طبری، 9 / 164) و احمد، فرزند این محمد نیز در 249ق / 863 م بر جانب شرقی بغداد ولایت داشت (ابن جوزی، 7 / 31).
مآخذ
ابنتغری بردی، النجوم؛ ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش سهیل زکار، بیروت، 1415ق / 1995م؛ ابنظافر، علی، اخبار الدول المنقطعة، به کوشش محمد زهرانی، قاهره، 1408ق / 1988م؛ ابنقتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1380ق / 1960م؛ ازدی، یزید، تاریخ الموصل، به کوشش علی حبیبه، قاهره، 1387ق / 1967م؛ رضا، عنایتالله، اران از دوران باستان تا آغاز عهد مغول، تهران، 1380ش؛ رمزی، محمد، القاموس الجغرافی للبلاد المصریة، قاهره، 1953-1954م؛ سیوطی، حسن المحاضرة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1418ق / 1998م؛ صدیقی، غلامحسین، جنبشهای دینی ایرانی، تهران، 1372ش؛ طبری، تاریخ؛ عنان، محمد عبدالله، مصر الاسلامیة، قاهره، 1388ق / 1969م؛ العیون و الحدائق، به کوشش دخویه، لیدن، 1871م؛ کندی، محمد، ولاة مصر، به کوشش حسین نصار، بیروت، 1379ق / 1959م؛ مقریزی، احمد، المواعظ و الاعتبار، به کوشش ایمن فؤاد سید، لندن، 2002م؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، به کوشش هوتسما، لیدن، 1969م؛ نیز:
EI2.
علی بهرامیان